کد مطلب:315426 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:209

در بیان فضائل و مقامات شهدای کربلا و برتری حضرت ابوالفضل
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون فرحین بما اتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون یستبشرون بنعمة من الله و فضل و ان الله لا یضیع اجر المؤمنین [1] .

یعنی گمان مكن آنان را كه در راه خدای عزوجل كشته شدند مرده باشند، بلكه زندگان می باشند، در نزد پروردگار خود روزی می خورند و مسرور به آنچه خداوند از فضل خود به ایشان عطا فرموده و خوشحال می باشند به كسانی كه در دنیا بعدا به درجه ی شهادت برسند و مثل ایشان داخل شوند در نعمت و كرامت از پروردگار و خوشنودی او كه اعظم نعمتهاست و هیچ ترس و حزن بر ایشان نخواهد بود.



مایه خوشدلی آنجاست كه دلدار آنجاست

می كنم جهد كه خود را مگر آنجا فكنم



به روایت جمعی از مفسرین پدر جابر انصاری كه از شهدای احد بود عرض كرد: خدایا مرا به دنیا برگردان تا دو مرتبه شهادت را دریابم و اجر من عظیمتر باشد و به او گفتند: اذن در رجوع نیست. عرض كرد: خداوندا پس مطلع گردان برادران ما را به آنچه در آن می باشم. پس خداوند فرمود: انا رسولك الی المؤمنین این آیه را نازل فرمود [2] و شاهد بر این زندگانی و ارتزاق نزد پروردگار اخبار متواتره كثیره هست كه تبركا و تذكرا دو روایت از آنها ذكر می شود. من جمله در كتاب بحار و غیره منقول است كه كفار روم بعضی از اهل اسلام را اسیر كردند و در نفت جوشانیدند الا یكی كه او را رها كردند كه برای اهل اسلام خبر بیاورد و در این راه صدای سم اسبها به گوش او رسید. چون نظر كرد دید رفیقان او می باشند كه در پیش چشم او آنها را



[ صفحه 126]



هلاك نمودند. از ایشان سئوال كرد. گفتند: امیرالمؤمنین علی علیه السلام را شهید كردند و جمیع ارواح شهداء مامور شدند بروند بر آن حضرت نماز بخوانند و ما حال از نماز بر آن حضرت می آئیم [3] و در كتاب مدینة المعاجز و غیره روایت كرده از كتاب ثاقب المناقب شیخ عمادالدین طوسی كه از برای متوكل پنجاه غلام به عنوان هدیه آورده بودند. پس یك سال به امر متوكل به تربیت ایشان مشغول شدم. روزی حضرت امام علی النقی علیه السلام وارد شدند بر متوكل. آن ملعون امر كرد غلامان را از خانه بیرون آرید تا آن حضرت تماشا كند. چون نظر غلامان بر آن حضرت افتاد، سجده ی تعظیم كردند بر آن جناب. بعد از بیرون رفتن آن جناب متوكل گفت: سؤال كن از آنها كه از كجا او را شناختند. آنها گفتند هذا رجل یأتینا كل سنة فیعرض علینا الدین و هو من نبی المسلمین یعنی این مرد وصی پیغمبر آخرالزمان است و هر سال می آید شهر ما و ما را امر دین تعلیم می فرماید. پس متوكل عنود امر كرد تمام را كشتند. وقت عشآء خدمت امام علی النقی علیه السلام رفتم. از من سئوال كرد آن غلامان چه شدند؟ عرض كردم: ذبحوا عن اخرهم [4] فرمود: می خواهی آنها را ببینی؟ عرض كردم: بلی. به دست اشاره كرد كه داخل شو به این خانه من. پرده را بلند كردم و داخل خانه شدم. دیدم غلامان را كه با هم نشسته اند، پیش روی ایشان طبقی است از میوه ها و از آن می خورند. [5] .

حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «كل حسنات بنی آدم تحصیها الملائكة الا حسنات المجاهدین فانهم یعجزون عن علم ثوابها [6] ؛ ملائك اندازه ثواب تمام حسنات بنی آدم را می دانند به جز ثواب حسنات مجاهدان را كه قادر به شمارش اندازه ی آن نیستند و علم آن را ندارند». و فرمود هیچ كس نیست كه داخل بهشت شود و آرزو كند كه از آن بیرون آید مگر شهید كه آرزو می كند رجوع كند به دنیا و كشته شود ده مرتبه برای آنچه می بیند از كرامت خداوند عزوجل [7] و افضل شهداء، شهدای كربلا بودند.


[1] سوره ي آل عمران آيات 169 تا 171.

[2] مستدرك الوسائل ج 11 ص 12.

[3] بحارالانوار ج 42 ص 309.

[4] ترجمه: همگي ذبح شده و به قتل رسيدند.

[5] مدينة المعاجز ج 7 ص 491 به نقل از الثاقب في المناقب ص 529.

[6] مستدرك الوسائل ج 11 ص 13.

[7] همان.